جدول جو
جدول جو

معنی شاخ و بال - جستجوی لغت در جدول جو

شاخ و بال
شاخه های درخت، شاخ و برگ درخت
تصویری از شاخ و بال
تصویر شاخ و بال
فرهنگ فارسی عمید
شاخ و بال
(خُ)
شاخه های درخت: از خار و خاشاک و شاخ و بال بیشه که در آن حوالی بود دسته هاء فراوان بتعاون دستها فراهم آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 204 خطی و ص 250 چ سنگی) ، کنایه از فروع و حواشی مطلب.
- شاخ و بال قصه را زدن، فروع و حواشی آن را حذف کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاخ و برگ
تصویر شاخ و برگ
شاخه ها و برگ های درخت، کنایه از آنچه بر اصل حکایت و سخن افزوده می شود، جزئیات
فرهنگ فارسی عمید
(خُ بَ)
جزئیات و فروعات. (فرهنگ نظام). کنایه از طول و عرض در حرف و حکایت. (آنندراج). و آرایش های فضول و غیر ضرور.
- شاخ و برگ دادن بحکایتی و قصه ای و واقعه ای، با اغراق و مبالغه آن را بیان کردن. بیش یا بهتر یا بدتر از آنچه هست نمودن آن. رجوع به شاخ و برگ ساختن شود.
- شاخ و برگ ساختن، شاخ و برگ دادن:
بود مجنون ریشه ای از نخل صحرای جنون
عاقلان بر قصۀ او شاخ و برگی ساختند.
میرمعصوم کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا